وانیا واثقیوانیا واثقی، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

اولین مرجع تخصصی پرورش کودک دوزبانه

Once and for All

finally/ absolutely - My daughter told her friend once and for all that she would not date him anymore. - Once and for all, John has quit smoking cigarettes. یکبار و برای همیشه/ برای بار آخر/ کاملا - دخترم برای بار آخر به دوستش گفت که دیگر با او قرار نخواهد گذاشت. - جان یکبار و برای همیشه سیگار کشیدن را کنار گذاشت.   لینک سایت:  http://bclc.ir/content.aspx?id=73&lang=fa#a12 ...
22 آبان 1392

To look after

مراقبت کردن، سرپرستی کردن، محافظت کردن to watch, to supervise, to protect (also: to take care of, to keep an eye on) - Grandma will look after the baby while we go to the lecture وقتی ما به کلاس می رویم، مادربزرگ از بچه مراقبت می کند - Who is going to take care of your house plants while you are away? وقتی نیستید، چه کسی از گیاهان خانه تان مراقبت می کند؟ - I would appreciate it if you would keep an eye on my car while I am in the store اگر زمانی که در فروشگاه هستم مراقب اتومبیلم باشید، از شما ممنون می شوم لینک سایت:  http://bclc.ir/content.aspx?id=73&lang=fa#a8 ...
22 آبان 1392

Playing Together

بهترین زمان صحبت با کودک در زمان بازی اوست. در این زمان کودک با عشق فراوان به کاری که انجام می دهد توجه نشان می دهد. بگذارید روش بازیش را خودش انتخاب کند. شما تنها در کنارش باشید و تا می توانید با او حرف بزنید. come here my baby, its time for playing بیا اینجا کوچولوی من، زمان بازیه give that to mommyT great! now take this اونو بده به مامان، عالیه، حالا اینو بگیر thank you, you gave me the blue one مرسی آبی رو بهم دادی now I will give you the red one حالا من قرمزه رو بهت میدم wow what a nice doggy you have وای چه هاپوی خوشگلی داری do you want to feed him? می...
22 آبان 1392

Watching TV

حتی می توانید از زمان تماشای تلویزیون که به نظر می آید کودک هیچ توجهی به شما ندارد استفاده کنید. در کنارش بنشینید و تصاویر هیجان انگیزی که می بینید را بیان کنید. در مورد رنگ ها و اشیا و حیواناتی که می بینید حرف بزنید و به او نشان دهید که همراهش هستید. به عنوان مثال فرض کنید کودکتان در حال تماشای کارتون عصر یخی است wow, look at that tiger. I love the way he roars وای اون ببر رو نگاه کن. من عاشق نعره زدنشم that monkey is very mean اون میمونه خیلی بدجنسه the water of ocean is so salty! look at Sid! he is so funny آب اقیانوس خیلی شوره! سید رو ببین. واقعا بامزه است Lets dance with the music (وقتی...
22 آبان 1392

Taking Bath

Are you ready for taking bath honey عزیزم حاضری بریم حمام کنیم؟   First we should take out our clothes اول باید لباسهامون رو در بیاریم   Now lets take out your diaper حالا پوشکتو در بیاریم   wow, your friends are coming too وای، دوستات هم دارن میان - در حالی که عروسکها و وسایلشو میزاریم توی وان حمومش   Now Im opening the water tab حالا دارم شیر آب رو باز میکنم   water is coming! you see its so cool آب داره میاد ! میبینی چقدر باحاله    Tab the water honey! بزن تو آب - و با دستاتون بزنین توی آب   wow shampoo is coming for washing your...
22 آبان 1392

House Work

استفاده از واژه ها در زبان انگلیسی گاهی بسیار حساس می شوند. در مورد واژه هایی که باید با هم به کار برده شوند، اگر درست استفاده نشوند معانی را کاملا تغییر می دهند. در نظر داشته باشید که بر خلاف فارسی در انگلیسی، واژه های زیر را به جای هم نمیتوانیم به کار ببریم. مثلا نمیتوانیم بگوییم  wash the oven   یا اگر بگوییم clean the furniture دیگر منظورمان گردگیری نیست. بلکه شستن اثاثیه معنا خواهد داد. واژه های زیر را با هم مرور می کنیم: 1- Dust the furniture گردگیری لوازم خانه 2- Recycle the newspapers کنار گذاشتن روزنامه های خوانده شده برای استفاده های دیگر 3- Clean the oven تمیز کردن گاز 4- Wash the wi...
22 آبان 1392

Food Preparation

- Fry eggs نیمرو درست کردن - Bake potatoes سیب زمینی پختن - Peel the carrots پوست کردن هویج - Slice the carrots خُرد کردن هویج - Stir همزدن - Boil the chicken پختن مرغ - Chop the onion خُرد کردن پیاز - Grate the cheese رنده کردن پنیر - Pour water آب ریختن - Grease the pan روغن ریختن در ماهیتابه - Food is ready غذا آماده است         لینک سایت:  http://bclc.ir/content.aspx?id=73&lang=fa#a2   ...
22 آبان 1392

Good Morning

- did you sleep well خوب خوابیدی؟ - did you see nice dreams خوابهای خوب دیدی؟ - lets change your diaper بیا پوشکتو عوض کنیم - now mommy is washing your face حالا مامان داره صورتتو می شوره - yummy, yummy, breakfast is ready for my cute baby به به صبحانه حاضره واسه کوچولوی نازم لینک سایت:  http://bclc.ir/content.aspx?id=73&lang=fa#a1   ...
22 آبان 1392

Eating Food

بسیاری از والدین فکر می کنند که با کودکی که هنوز صحبت نمی کند لازم نیست صحبت کنند و فقط او را پشت میز بنشانند و به او غذا بدهند. اما این کاملا اشتباه است. تا می توانید با کودکتان حرف بزنید هم محیط و فضای غذا خوردن را دوستانه وش اد می کنید و از حالت اجبار خارج می شود و هم هر چه کودک بیشتر لغت و واژه بشنود، زودتر فرا می گیرد:   Eating food:  غذا خوردن Drinking: نوشیدن Feeding time:  وقت غذا It is feeding time honey. Today we have your favorite food, spagety and doogh which you like it so much.  وقت غذاست عزیزم، امروز غذای مورد علاقت ماکارونی داریم و دوغ هم که خیلی دوسش داری   Plate: ...
27 مهر 1392